اسانس لوندر خوراکی (نام رایج اسطوخودوس) سرده ای از 47 گونه شناخته شده از گیاهان گلدار در خانواده نعناع، Lamiaceae است. بومی جهان قدیم است و در کیپ ورد و جزایر قناری و از اروپا تا شمال و شرق آفریقا، مدیترانه، جنوب غربی آسیا تا هند یافت می شود. بسیاری از اعضای این جنس به طور گسترده در آب و هوای معتدل به عنوان گیاهان زینتی برای استفاده در باغ و مناظر، برای استفاده به عنوان گیاهان آشپزی، و همچنین به صورت تجاری برای استخراج اسانس کشت می شوند. اسطوخودوس در طب سنتی و به عنوان یک ماده در لوازم آرایشی استفاده می شود. این جنس شامل گیاهان چند ساله علفی یکساله یا کوتاه مدت و گیاهان چند ساله بوته مانند، زیر درختچه یا درختچه های کوچک است.شکل برگ در سرتاسر جنس متنوع است. آنها در برخی از گونه های معمول کشت ساده هستند. در گونه های دیگر، آنها به شکل دندانه دار، یا پینه ای، گاهی اوقات چند پینه ای و تشریح می شوند. در بیشتر گونهها، برگها با کرکهای ریز یا اندومنتوم پوشیده شدهاند که معمولاً حاوی روغنهای ضروری هستند.گلها در حلقههایی قرار میگیرند که روی خوشههایی که بالای شاخ و برگها بلند میشوند نگه داشته میشوند، خوشهها در برخی گونهها منشعب میشوند. برخی از گونه ها براکت های رنگی را در نوک گل آذین تولید می کنند. گل ها ممکن است در گونه های وحشی آبی، بنفش یا یاسی، گاهی به رنگ بنفش متمایل به سیاه یا زرد باشد. کاسبرگ کاسبرگ لوله ای است. تاج نیز لوله ای است و معمولاً دارای پنج لوب است (لب بالایی اغلب شکاف دارد و لب پایینی دارای دو شکاف است).. Lavandula stoechas، L. pedunculata و L. dentata در زمان رومیان شناخته شده بودند.[6] از قرون وسطی به بعد، گونه های اروپایی دو گروه یا جنس مجزا، Stoechas (L. stoechas، L. pedunculata، L. dentata) و Lavandula (L. spica و L. latifolia) در نظر گرفته می شدند تا اینکه لینه آنها را با هم ترکیب کرد. او تنها پنج گونه را در گونه Plantarum (1753)، L. multifida و L. dentata (اسپانیا) و L. stoechas و L. spica از جنوب اروپا شناسایی کرد. L. pedunculata در L. stoechas گنجانده شد.تا سال 1790، L. pinnata و L. carnosa شناخته شدند. دومی متعاقباً به Anisochilus منتقل شد. در سال 1826، فردریک چارلز ژان ژینگین د لا ساراز 12 گونه را در سه بخش فهرست کرد و تا سال 1848 هجده گونه شناخته شد.[6]یکی از اولین طبقه بندی های اصلی مدرن، دوروتی چایتور در سال 1937 در کیو بود. شش بخش پیشنهادی او برای 28 گونه هنوز میانجیهای زیادی باقی میگذارد که به راحتی نمیتوان آنها را تعیین کرد. بخشهای او شامل Stoechas، Spica، Subnudae، Pterostoechas، Chaetostachys و Dentatae بود. با این حال، تمام اشکال عمده کشت و تجارت در بخش های Stoechas و Spica قرار داشتند. چهار گونه در Stoechas وجود داشت (Lavandula stoechas، L. dentata، L. viridis، و L. pedunculata) در حالی که Spica سه گونه داشت (L. officinalis (اکنون L. angustifolia)، L. latifolia و L. lanata). او معتقد بود که گونه های باغی هیبریدهای بین اسطوخودوس واقعی L. angustifolia و سنبله سنبله (L. latifolia) هستند.
اسطوخودوس دارای سه زیرجنس است:
زیرجنس Lavandula عمدتاً از درختچه های چوبی با برگ های کامل است. این شامل گونه های اصلی است که به عنوان گیاهان زینتی و روغن رشد می کنند. آنها در سراسر منطقه مدیترانه تا شمال شرق آفریقا و غرب عربستان یافت می شوند. زیرجنس Fabricia از درختچه ها و گیاهان دارویی تشکیل شده است و از اقیانوس اطلس تا هند پراکنش گسترده ای دارد. حاوی برخی از گیاهان زینتی است. زیرجنس Sabaudia دو گونه در جنوب غربی شبه جزیره عربستان و اریتره را تشکیل می دهد که نسبتاً از گونه های دیگر متمایز هستند و گاهی در جنس خود Sabaudia قرار می گیرند.علاوه بر این، هیبریدها و ارقام متعددی در مصارف تجاری و باغی وجود دارد.اولین کلاد اصلی مربوط به زیرجنس Lavandula و دوم Fabricia است. گروه Sabaudia کمتر تعریف شده است. در کلاد Lavandula، زیرشاخهها با بخشهای موجود مطابقت دارند، اما Dentatae را جدا از Stoechas قرار میدهند، نه درون آن. در کلاد Fabricia، زیرشاخه ها با Pterostoechas، Subnudae و Chaetostachys مطابقت دارند.بنابراین طبقه بندی فعلی شامل 39 گونه است که در 8 بخش توزیع شده اند (6 قسمت اصلی Chaytor و دو بخش جدید Upson و Andrews)، در سه زیرجنس با این حال، از آنجایی که اسطوخودوس به راحتی گرده افشانی متقابل می کند، تغییرات بی شماری مشکلاتی را در طبقه بندی ایجاد می کند. رایج ترین شکل در کشت، اسطوخودوس معمولی یا انگلیسی Lavandula angustifolia (که قبلاً L. officinalis نامیده می شد) است. طیف وسیعی از ارقام را می توان یافت. سایر گونه های زینتی که معمولاً رشد می کنند عبارتند از L. stoechas، L. dentata و L. multifida (اسطوخودوس مصری).از آنجایی که اشکال کشت شده در باغهای سراسر جهان کاشته میشوند، گاهی اوقات بهعنوان فرار از باغ بهصورت وحشی رشد میکنند و بسیار فراتر از محدوده طبیعی خود هستند. چنین رشد خود به خودی معمولا بی ضرر است، اما در برخی موارد، گونه های اسطوخودوس مهاجم شده اند. به عنوان مثال، در استرالیا، L. stoechas باعث نگرانی شده است. به طور گسترده در سراسر قاره رخ می دهد و از سال 1920 به عنوان یک علف هرز مضر در ویکتوریا اعلام شده است. در بخش هایی از اسپانیا به عنوان علف هرز شناخته می شود.اسطوخودوس در خاک های خشک، با زهکشی خوب، شنی یا شنی در آفتاب کامل به بهترین وجه شکوفا می شود. اسطوخودوس انگلیسی یک فرآیند جوانه زنی طولانی دارد (14-28 روز) و در عرض 100-110 روز بالغ می شود. در مناطق با رطوبت بالا، پوسیدگی ریشه در اثر عفونت قارچی می تواند مشکل ساز باشد. مالچ های ارگانیک می توانند رطوبت را در اطراف پایه گیاهان به دام بیندازند و پوسیدگی ریشه را تشویق کنند. مواد سنگریزه مانند سنگهای خرد شده نتایج بهتری می دهند. در خاکهایی با pH بین 6 تا 8 بهترین رشد را دارد. بیشتر اسطوخودوس به صورت دستی برداشت می شود و زمان برداشت بسته به استفاده مورد نظر متفاوت است. از نظر تجاری، این گیاه عمدتاً برای تولید اسانس اسطوخودوس رشد می کند. اسطوخودوس انگلیسی (Lavandula angustifolia) روغنی با رنگ های شیرین تولید می کند و می تواند در مرهم، مرهم، عطر، لوازم آرایشی و کاربردهای موضعی استفاده شود. Lavandula × intermedia، همچنین به عنوان lavandin یا اسطوخودوس هلندی شناخته می شود، هیبرید L. angustifolia و L. latifolia. به طور گسترده ای برای استفاده تجاری کشت می شوند، زیرا گل های آن ها بزرگتر از گل های اسطوخودوس انگلیسی هستند و گیاهان تمایل به برداشت آسان تر دارند. آنها اسانس مشابهی را تولید می کنند، اما با سطوح بالاتری از ترپن ها از جمله کافور، که رنگ تندتری را به عطر می بخشد، که از نظر برخی کیفیت پایین تر از اسطوخودوس انگلیسی استسازمان غذا و داروی ایالات متحده اسطوخودوس را بهعنوان ایمن (GRAS) برای مصرف انسان میداند. این اسانس در طول جنگ جهانی در بیمارستان ها استفاده می شد.
اسانس لوندر (اسطوخودوس)
روغن اسطوخودوس یک اسانس است که از تقطیر از خوشه های گل گونه های خاصی از اسطوخودوس به دست می آید. بیش از 400 نوع اسطوخودوس در سراسر جهان با رایحه ها و کیفیت های مختلف وجود دارد. دو شکل از روغن اسطوخودوس متمایز می شود، روغن گل اسطوخودوس، روغنی بی رنگ، نامحلول در آب، با چگالی 0.885 گرم در میلی لیتر. و روغن سنبله اسطوخودوس، مقطری از گیاه Lavandula latifolia، با چگالی 0.905 گرم در میلی لیتر. مانند همه اسانس ها، این یک ترکیب خالص نیست. این ترکیب پیچیده ای از مواد شیمیایی گیاهی، از جمله لینالول و لینالیل استات است. اسانس اسطوخودوس خالص از طریق تقطیر با بخار تولید می شود. این امر به دلیل کاهش اتلاف ترکیبات قطبی، مقدار بیشتری روغن در مقایسه با روش های دیگر تولید می کند. برداشت گلهای اسطوخودوس معمولاً بین اواخر ژوئن و اوت است. گلها و ساقههای اسطوخودوس بریده شده به شکل یک گلدان اسطوخودوس فشرده میشوند. سپس از یک دیگ برای بخار دادن کف گل اسطوخودوس که هنوز پر شده است با فشار بسیار کم استفاده می شود. جیبهای گل اسطوخودوس حاوی روغن در اثر این فرآیند گرمایش شکسته میشوند و لولهای از آب سرد از وسط سکو عبور میکند. بخار روغن داغ اسطوخودوس روی لوله سرد با آب سرد متراکم می شود و در یک مخزن نگهدارنده جمع می شود که در آنجا اجازه می دهد تا ته نشین شود. به دلیل قطبیت و چگالی آب و روغن، این دو در مخزن نگهدارنده از هم جدا میشوند و آب از لوله خارج میشود و فقط اسانس اسطوخودوس باقی میماند.اسانس اسطوخودوس در سراسر جهان تولید می شود و بلغارستان، فرانسه و چین پیشتاز تولید آن هستند. حدود 100 ماده شیمیایی گیاهی منفرد در اسانس اسطوخودوس شناسایی شده است، از جمله محتویات اصلی لینالیل استات (30-55٪)، لینالول (20-35٪)، تانن ها (5-10٪)، و کاریوفیلن (8٪)، با مقادیر کمتر. از سسکوئیترپنوئیدها، پریلیل الکلها، استرها، اکسیدها، کتونها، سینئول، کافور، بتا-وسیمن، لیمونن، کاپروییک اسید و اکسید کاریوفیلن. مقادیر نسبی این ترکیبات در بین گونه های اسطوخودوس به طور قابل توجهی متفاوت است. عمدتاً از الکلهای مونوترپنوئید و سسکویترپنوئید تشکیل شده است از دیگر ترکیبات آلی ، لینالیل استات (30-55٪) غالب هست، با سطوح متوسط لاوندولیل استات، ترپینن-4-اول و لاوندولول، 1،8-سینئول، کافور، لیمونن، و تانن ها. اسانس اسطوخودوس معمولاً حاوی بیش از 100 ترکیب است، اگرچه بسیاری از آنها غلظت ناچیزی دارند اسانس اسطوخودوس به عنوان عطر، رایحه درمانی و کاربرد پوست استفاده شده است،اما این کاربردها هیچ مزیت بالینی ندارند. اسانس اسطوخودوس در ماساژ درمانی به عنوان راهی برای ایجاد آرامش از طریق تماس مستقیم با پوست استفاده می شود، اگرچه ممکن است واکنش های آلرژیک رخ دهد. شواهد خوبی برای حمایت از استفاده از اسانس اسطوخودوس برای درمان زوال عقل وجود ندارد0یک متاآنالیز در سال 2021 شامل پنج مطالعه بر روی افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی بود. تمام پنج مطالعه توسط سازندگان کپسول اسانس اسطوخودوس مورد استفاده تامین شد، چهار مورد از آنها توسط یک نویسنده متاآنالیز انجام شد، و کور کردن آن مشخص نبود. در این تجزیه و تحلیل، دوز خوراکی 80 میلی گرم اسانس اسطوخودوس در روز با کاهش نمرات اضطراب در مقیاس درجه بندی اضطراب همیلتون همراه بود. با توجه به مرکز ملی سلامت مکمل و یکپارچه، اثربخشی استفاده از روغن اسطوخودوس خوراکی برای درمان اضطراب به دلیل محدودیتهای این مطالعات مشخص نشده است. اسانس اسطوخودوس سنبله عمدتاً قبل از رایج شدن استفاده از سقز مقطر به عنوان حلال در نقاشی رنگ روغن استفاده می شد.
ترپینول
Terpineol
C10H18O
ترپینئول یکی از چهار مونوترپنوئید ایزومر است. ترپنوئیدها ترپن هایی هستند که با افزودن یک گروه عاملی، در این مورد، یک الکل اصلاح می شوند. ترپینئول ها از منابع مختلفی مانند هل، روغن کاجوپوت، روغن کاج و روغن پتی گرین جدا شده اند. چهار ایزومر وجود دارد: α-، β-، γ-ترپینئول و ترپینن-4-ول. β- و γ-ترپینئول تنها با محل پیوند دوگانه متفاوت هستند. ترپینئول معمولاً مخلوطی از این ایزومرها با α-ترپینئول به عنوان ترکیب اصلی است.
ترپینئول ها: آلفا، بتا، گاما و ایزومر 4 ترپینئول
ترپینئول بوی مطبوعی شبیه یاس بنفش دارد و یکی از ترکیبات رایج در عطرها، لوازم آرایشی و طعم دهنده ها است. α-ترپینئول یکی از دو ترکیب عطر فراوان چای لاپسنگ سوچانگ است. آلفا ترپینئول از دود کاج که برای خشک کردن چای استفاده میشود، منشأ میگیرد. اگرچه ترپینئول به طور طبیعی وجود دارد، ترپینئول معمولاً از آلفا پینن ساخته می شود که در حضور اسید سولفوریک هیدراته می شود.
سنتز ترپینئول از لیمونن
لیمونن با تری فلوئورواستیک اسید در یک افزودنی مارکونیکوف به یک ماده واسطه تری فلوئورواستات واکنش می دهد که به راحتی با هیدروکسید سدیم به α-ترپینئول با گزینش پذیری 7 درصد هیدرولیز می شود. محصولات جانبی β-ترپینئول در مخلوطی از ایزومر سیس، ایزومر ترانس و 4-ترپینئول هستند .بیوسنتز آلفا ترپینئول از ژرانیل پیروفسفات حاصل می شود که پیروفسفات را آزاد می کند و کاتیون ترپینیل را ایجاد می کند. این کربوکاتیون پیش ساز بسیاری از ترپن ها و ترپنوئیدها است. هیدرولیز آن ترپینئول می دهد.
تبدیل بیوسنتزی ژرانیل پیروفسفات به ترپن های α-پینن و بتا-پینن (راست) و به α-ترپینئول (پایین سمت چپ)
لاوندولول
Lavandulol
C10H18O
لاواندولول یک الکل مونوترپن است که در انواع اسانس ها مانند روغن اسطوخودوس یافت می شود. این اصطلاح به یکی از دو انانتیومر اشاره دارد. انانتیومر (R) طبیعی است و دارای رایحهای است که بهعنوان «بوی ضعیف گلی، گیاهی با رنگهای ظریف مرکباتی تازه کمی شبیه لیمو» توصیف میشود. انانتیومر (S) فقط بوی ضعیفی دارد.لاواندولول و استرهای آن در صنعت عطرسازی استفاده می شود و به عنوان فرمون حشرات شناخته شده است.
لاوندولیل استات
Lavandulyl acetate
C12H20O2
لاواندولیل استات استات استات لاواندولول است. این جزء اسانس اسطوخودوس است.
کاپروییک اسید
Caprylic acid
C8H16O2
اسید کاپریلیک (از لاتین capra ‘بز’) که با نام سیستماتیک octanoic acid یا C8 Acid نیز شناخته می شود، یک اسید چرب اشباع شده، اسید چرب با زنجیره متوسط (MCFA) است. این ماده دارای فرمول ساختاری H3C-(CH2)6-COOH است و یک مایع روغنی بی رنگ است که حداقل در آب با بوی و طعم کمی ناخوشایند مانند ترش حل می شود. نمک ها و استرهای اکتانوئیک اسید به عنوان اکتانوات یا کاپریلات شناخته می شوند. این یک ماده شیمیایی رایج صنعتی است که از اکسیداسیون آلدئید C8 تولید می شود. ترکیبات آن به طور طبیعی در شیر پستانداران مختلف و به عنوان یک جزء جزئی از روغن نارگیل و روغن هسته خرما یافت می شود. دو اسید دیگر به نام بز از طریق کلمه لاتین capra نامگذاری شده اند: اسید کاپریک (C6) و اسید کاپریک (C10). این سه اسید چرب با هم 15 درصد از اسیدهای چرب موجود در چربی شیر بز را تشکیل می دهند.اسید کاپریلیک به صورت تجاری در تولید استرهای مورد استفاده در عطرسازی و همچنین در ساخت رنگ ها استفاده می شود.کاپریلیک اسید یک آفت کش ضد میکروبی است که به عنوان یک ضدعفونی کننده سطح تماس با مواد غذایی در موسسات حمل و نقل مواد غذایی تجاری در تجهیزات لبنی، تجهیزات پردازش مواد غذایی، آبجوسازی ها، شراب سازی ها و کارخانه های فرآوری نوشیدنی استفاده می شود. همچنین به عنوان ضد عفونی کننده در مراکز بهداشتی درمانی و اماکن عمومی استفاده می شود. علاوه بر این، اسید کاپریلیک به عنوان یک آلژیک، باکتریکش، قارچکش و علفکش در مهدکودکها، گلخانهها، مراکز باغ و فضای داخلی و تزئینات استفاده میشود. محصولات حاوی کاپریلیک اسید به صورت کنسانتره/مایعات محلول و مایعات آماده برای استفاده فرموله می شوند.کاپریلیک اسید نقش مهمی در تنظیم انرژی ورودی و خروجی بدن ایفا می کند، عملکردی که توسط هورمون گرلین انجام می شود. احساس گرسنگی سیگنالی است که بدن به انرژی ورودی به شکل مصرف غذا نیاز دارد. گرلین با تحریک گیرنده های هیپوتالاموس باعث تحریک گرسنگی می شود. برای فعال کردن این گیرندهها، گرلین باید تحت فرآیندی به نام آسیلاسیون قرار گیرد که در آن یک گروه آسیل به دست میآورد، و اسید کاپریلیک این امر را با پیوند در یک محل خاص سرین روی مولکولهای گرلین فراهم میکند. سایر اسیدهای چرب در همان موقعیت اثرات مشابهی بر گرسنگی دارند.سیل کلرید کاپریلیک اسید در سنتز اسید پرفلوئورواکتانوئیک استفاده می شود.اسید کاپریلیک به عنوان یک مکمل غذایی مصرف می شود. در بدن، اسید کاپریلیک به صورت اکتانوات یا اسید کاپریلیک بدون پروتون یافت می شود.برخی از مطالعات نشان داده اند که تری گلیسیریدهای زنجیره متوسط (MCTs) می توانند به فرآیند کالری سوزی اضافی و در نتیجه کاهش وزن کمک کنند. نتیجه گرفت که نتایج کلی غیرقطعی است. همچنین، علاقه به MCT توسط ورزشکاران استقامتی و جامعه بدنسازی نشان داده شده است، اما MCT ها برای عملکرد ورزشی مفید نیستند. تری گلیسیریدهای زنجیره متوسط (MCTs) تری گلیسیریدهایی با دو یا سه اسید چرب با دم آلیفاتیک از 6 تا 12 اتم کربن، یعنی اسیدهای چرب با زنجیره متوسط (MCFAs) هستند. منابع غذایی غنی برای استخراج تجاری MCT ها شامل روغن هسته خرما و روغن نارگیل است.
نمونه معمولی از یک تری گلیسیرید با زنجیره متوسط، حاوی سه اسید چرب با زنجیره متوسط (اسید کاپریلیک به رنگ آبی و اسید کاپریک به رنگ قرمز:
MCT ها بطور غیر فعال از دستگاه گوارش به سیستم پورتال کبدی منتشر می شوند (اسیدهای چرب طولانی تری در سیستم لنفاوی جذب می شوند) بدون نیاز به اصلاح مانند اسیدهای چرب با زنجیره بلند یا اسیدهای چرب با زنجیره بسیار بلند. علاوه بر این، MCT ها برای جذب نیازی به نمک صفراوی ندارند. بیمارانی که سوءتغذیه، سوء جذب یا اختلالات متابولیسم اسیدهای چرب خاص دارند با MCT درمان می شوند زیرا MCT ها برای جذب، استفاده یا ذخیره سازی به انرژی نیاز ندارند.تری گلیسیریدهای با زنجیره متوسط عموماً به عنوان یک منبع انرژی بیولوژیکی خوب در نظر گرفته می شوند که بدن انسان به راحتی متابولیزه می کند. آنها ویژگی های بالقوه مفیدی در متابولیسم پروتئین دارند، اما ممکن است در برخی شرایط به دلیل تمایل گزارش شده به القای کتوژنز و اسیدوز متابولیک منع مصرف داشته باشند. با این حال، شواهد دیگری وجود دارد که نشان میدهد هیچ خطری برای کتواسیدوز یا کتونمی با MCTs در سطوح مرتبط با مصرف طبیعی وجود ندارد، و اینکه کتونهای خون نسبتاً بالا میتواند یک درمان مؤثر برای صرع باشد.تری گلیسیریدهای زنجیره متوسط به دلیل توانایی آنها در جذب سریع توسط بدن، در درمان انواع بیماری های سوء جذب کاربرد پیدا کرده اند. مکمل MCT با رژیم غذایی کم چرب به عنوان سنگ بنای درمان بیماری والدمن توصیف شده است. MCTها جزء برخی از امولسیونهای تغذیهای ویژه تزریقی در برخی کشورها هستند. مطالعات همچنین نتایج امیدوارکنندهای را برای صرع از طریق استفاده از رژیم کتوژنیک نشان دادهاند.تری گلیسیریدهای زنجیره متوسط خوراکی به سرعت توسط متابولیسم گذر اول با جذب در کبد از طریق ورید باب تجزیه می شوند و به سرعت از طریق کوآنزیم A از طریق اکسیداسیون بتا و چرخه اسید سیتریک متابولیزه می شوند تا دی اکسید کربن و استات تولید کنند. و اجسام کتون. مشخص نیست که آیا کتون های β-هیدروکسی بوتیرات و استون دارای فعالیت ضد تشنج مستقیم هستند یا خیر. اسید کاپریلیک به عنوان بخشی از رژیم غذایی کتوژنیک برای درمان کودکان مبتلا به صرع مقاوم مورد مطالعه قرار گرفته است. اسید کاپریلیک در حال حاضر به عنوان درمانی برای لرزش ضروری در حال تحقیق است.
مونوترپنوئید
Monoterpene
مونوترپن ها دسته ای از ترپن ها هستند که از دو واحد ایزوپرن تشکیل شده و دارای فرمول مولکولی C10H16 هستند. مونوترپن ها ممکن است خطی (غیر حلقوی) یا حاوی حلقه هایی (تک حلقه ای و دو حلقه ای) باشند. ترپن های اصلاح شده، مانند آنهایی که دارای عملکرد اکسیژن هستند یا فاقد یک گروه متیل هستند، مونوترپنوئید نامیده می شوند. مونوترپن ها و مونوترپنوئیدها متنوع هستند. آنها به صنایع دارویی، آرایشی، کشاورزی و غذایی مرتبط هستند.ساختارها و فرمول های ترپن ها که از نظر مفهومی از ایزوپرن ها مشتق شده اند، از قانون ایزوپرن بیوژنتیک یا قانون C5 پیروی می کنند، همانطور که در سال 1953 توسط Leopold Ružička [25] و همکارانش توضیح داده شد.[26] واحدهای ایزوپرن C5 به شکل دی متیل آلیل پیروفسفات (DMAPP) و ایزوپنتنیل پیروفسفات (IPP) ارائه می شوند. DMAPP و IPP ایزومرهای ساختاری یکدیگر هستند. این جفت بلوکهای ساختمانی توسط دو مسیر متابولیک متمایز تولید میشوند: مسیر موالونات (MVA) و مسیر غیر موالونات (MEP). این دو مسیر در اکثر ارگانیسمها به جز برخی از باکتریها و گیاهان زمینی منحصر به فرد هستند. IPP و DMAPP محصولات نهایی هر دو مسیر MVA و MEP هستند و فراوانی نسبی این دو واحد ایزوپرن به صورت آنزیمی در ارگانیسم های میزبان.
تبدیل بیوسنتزی ژرانیل پیروفسفات به ترپن های α-پینن و بتا پینن و ترپینوئید α-ترپینئول.:
مونوترپن ها به صورت بیوسنتزی از واحدهای ایزوپنتنیل پیروفسفات، که از استیل-CoA از طریق واسطه موالونیک اسید در مسیر HMG-CoA ردوکتاز تشکیل می شود، مشتق می شوند. یک مسیر بیوسنتز جایگزین و نامرتبط IPP در برخی از گروه های باکتریایی و پلاستیدهای گیاهان، به اصطلاح مسیر MEP-(2-methyl-D-erythritol-4-phosphate) شناخته شده است که از قندهای C5 آغاز می شود. در هر دو مسیر، IPP توسط آنزیم ایزوپنتنیل پیروفسفات ایزومراز به DMAPP ایزومریزه می شود.ژرانیل پیروفسفات پیش ساز مونوترپن ها (و از این رو مونوترپنوئیدها) است. حذف گروه پیروفسفات از ژرانیل پیروفسفات منجر به تشکیل مونوترپن های غیر حلقوی مانند اوسیمن و میرسن می شود. هیدرولیز گروه های فسفات منجر به ژرانیول مونوترپنوئید غیرحلقه ای اولیه می شود. بازآرایی ها و اکسیداسیون های اضافی ترکیباتی مانند سیترال، سیترونلال، سیترونلول، لینالول و بسیاری دیگر را فراهم می کند. بسیاری از مونوترپن های موجود در موجودات دریایی هالوژنه هستند، مانند هالومون. مونوترپن های دوحلقه ای شامل کارن، سابینن، کامفن و توجن هستند. کافور، بورنئول، اکالیپتول و آسکاریدول نمونههایی از مونوترپنوئیدهای دوحلقهای هستند که به ترتیب حاوی کتون، الکل، اتر و گروههای عاملی پراکسید پل هستند. آمبلولون نمونه دیگری از مونوترپن کتون دو حلقه ای است. مونوترپنها در بسیاری از قسمتهای گیاهان مختلف مانند پوست، چوب دل، پوست و برگ درختان مخروطی، در سبزیجات، میوهها و گیاهان یافت میشوند. روغن های ضروری از نظر مونوترپن بسیار غنی هستند. چندین مونوترپن تولید شده توسط درختان مانند لینالول، هینوکیتیول و اوسیمن دارای فعالیت های قارچ کش و ضد باکتری هستند و در بهبود زخم ها شرکت می کنند. برخی از این ترکیبات برای محافظت از درختان در برابر حملات حشرات تولید می شوند.مونوترپنها از جنگلها ساطع میشوند و ذرات معلق در هوا را تشکیل میدهند که به عنوان هستههای تراکم ابر (CCN) ارائه میشوند. چنین ذرات معلق در هوا می توانند روشنایی ابرها را افزایش دهند و آب و هوا را خنک کنند.بسیاری از مونوترپن ها بو و طعم منحصر به فردی دارند. به عنوان مثال، سابینن به طعم تند فلفل سیاه کمک می کند، 3-کارن به شاهدانه طعم و بوی خاکی می دهد، سیترال بوی مطبوعی مانند لیمو دارد و به بوی متمایز مرکبات کمک می کند، و توجن و کارواکرول مسئول این هستند. طعمهای تند مرزه تابستانی و پونه کوهی، به ترتیب. مونوترپن ها آللوشیمیایی محسوب می شوند. بسیاری از مونوترپن ها ترکیبات فرار هستند و برخی از آنها معطرهای شناخته شده ای هستند که در اسانس بسیاری از گیاهان یافت می شوند. به عنوان مثال، کافور، سیترال، سیترونلول، ژرانیول، مرکاپتان گریپ فروت، اکالیپتول، اوسیمن، میرسن، لیمونن، لینالول، منتول، کامفن و پینن ها در عطرها و محصولات آرایشی و بهداشتی استفاده می شود. لیمونن و پریلیل الکل در محصولات پاک کننده استفاده می شود.بسیاری از مونوترپن ها به عنوان طعم دهنده غذا و افزودنی های غذایی مانند بورنیل استات، سیترال، اکالیپتول، منتول، هینوکیتیول، کامفن و لیمونن استفاده می شوند. منتول، هینوکیتیول و تیمول نیز در محصولات بهداشتی دهان استفاده می شود. تیمول همچنین دارای خواص ضد عفونی کننده و ضد عفونی کننده است.مونوترپنهای فرار تولید شده توسط گیاهان میتوانند حشرات را جذب یا دفع کنند، بنابراین برخی از آنها در مواد دافع حشرات مانند سیترونلول، اکالیپتول، لیمونن، لینالول، هینوکیتیول، منتول و تیمول استفاده میشوند.آسکاریدول، کافور و اکالیپتول مونوترپن هایی هستند که کاربرد دارویی دارند.