اسانس ماسالا خوراکی (از هندی/اردو masalah، بر اساس masalih عربی)ا صطلاحی از شبه قاره هند برای مخلوط ادویه است. اسانس ماسالا خوراکی میتواند ترکیبی از ادویههای خشک (و معمولاً بو داده خشک) باشد یا رب (مانند ویندالو ماسالا) که از مخلوطی از ادویهها و سایر مواد تشکیل میشود – اغلب سیر، زنجبیل، پیاز، رب چیلی و گوجهفرنگی. ماسالا به طور گسترده در غذاهای هندی برای افزودن ادویه و طعم استفاده می شود، که بیشتر آشنا به غذاهای غربی در مرغ تیکا ماسالا و کاری مرغ، یا در ماسالا چای است. سایر غذاهای جنوب آسیا از جمله بنگلادشی، نپالی، پاکستانی و سریلانکا، غذاهای جنوب شرقی آسیا مانند برمه و کارائیب به طور منظم از مخلوط ادویه استفاده می کنند.هند بزرگترین کشور تولیدکننده بخور در جهان است، و صادرکننده عمده به کشورهای دیگر است. در هند، چوبهای بخور، به نام آگارباتی (آگار: از دراویدی احتمالاً تامیلی அகில் (agil)، அகிர்(agir).،[6] سانسکریت varti، به معنی “چوب” یک اصطلاح قدیمی تر “D” “بیشتر در متون باستانی و قرون وسطی استفاده می شود که شامل انواع مختلف دستور العودهای عود چوب است. چوب بامبو به عنوان هسته در اواخر قرن نوزدهم در هند نشات گرفت و تا حد زیادی جایگزین روش نورد شده، اکسترود شده یا شکلدهی شد که هنوز در هندوستان برای دوپ استفاده میشود.ضوپا (عود) و گاندا (عطر) دو مورد از پنج ملزومات عبادت مذهبی در آیین هندو، جینیسم و بودیسم هستند. دیگران پوشپا (گل)، دیپا (لامپ) و نیودیا (پیشنهاد) هستند. پرستش خدایان با این پنج ضمائم عموماً راهی برای دستیابی به چهار غایت زندگی انسان تلقی می شود. دارما، آرتا، کاما و موکشا. کلمه agarbatti مشتق شده از (Agar: از دراویدی احتمالاً تامیلی அகில் (agil)، அகிர்(agir).، سانسکریت varti، به معنی “چوب”). اصطلاح قدیمی تر، “dhūpavarti”، بیشتر در متون باستانی و قرون وسطایی استفاده می شود که شامل انواع مختلف دستور العمل های بخور عود است. شواهد اولیه استفاده از بخور و دستگاه بخور در دورههای نوسنگی و کالکولیتیک (3300-1300 قبل از میلاد) یافت شده است. قدیمی ترین منبع متنی در مورد بخور دادن، وداها، به طور خاص، Atharva-veda و Rigveda است که روشی یکسان برای ساخت بخور دادن را تشویق می کند. اگرچه متون ودایی استفاده از بخور برای پوشاندن بوها و ایجاد بوی خوش را ذکر میکنند، سیستم مدرن بخور دادن سازمانیافته احتمالاً توسط کشیشهای پزشکی آن زمان ایجاد شده است. بنابراین، بخور دادن سازمانیافته مدرن، ذاتاً با سیستم پزشکی آیورودا که ریشه در آن دارد، مرتبط است. رزین های Commiphora wightii، Shorea robusta، boswellia serrata، دوم سارین است. چوب های قلب از چوب آلوئس، چوب صندل، ریشه، گل و گیاهان و سوم کریتریما است. به عنوان مثال، به طور مصنوعی تولید یا ساخته شده است مانند انگور یا ملاس از نیشکر. ترکیب این سه نوع ماده از دوران باستان اساس تولید بخور دادن را تشکیل می داد. عمل بخور دادن به عنوان یک ابزار شفابخش در اعمال مذهبی آن زمان ادغام شد. Dharmaśāstra مواد بخور را مانند چوب صندل، چوب آلوئس، کافور، مشک، زعفران، پیپر کیوب، رزین، انگور، قیمه، عسل، گلهای معطر و غیره توصیف میکند. متون پورانی به طور مشابه مواد بخوری شبیه به Dharmasastra مانند چوب صندل، چوب آلوئس، مشک، کافور، زعفران، پیپر کیوب، رزین و غیره می دهد. همانطور که هندوئیسم به بلوغ رسید و بودیسم در هند پایه گذاری شد، بخور بخشی جدایی ناپذیر از بودیسم نیز شد. در حدود سال 200 پس از میلاد، گروهی از راهبان بودایی سرگردان تولید عود را به چین معرفی کردند.در آرتاشاسترا، متنی درباره رساله دولتداری و علوم سیاسی، چوب آگار، چوب صندل و سایر مواد معطر مشمول مالیات دولتی به میزان یک دهم یا یک پانزدهم قیمت فروش محصولات بودند. متن کاماسوترا گاندایوکتی (“ترکیب عطر”)، تکنیک ساخت عطر را به عنوان یکی از 64 هنری که باید توسط مردان و زنان آموخته شود، توصیف می کند. انواع بخور معمولی که در متون اولیه توصیف شده است عبارتند از Dhūpavarti (چوب بخور، شکل اولیه بدون هسته بامبو)، Dīpavarti (عود پودری که داخل فتیلههای لامپ نخی نورد شده)، Churna dhupa (پودر بخور مخلوط با کافور)، Pindadhupa (خمیر بخور تازه ساخته شده به شکل عود). توده ها)، واسانا (روغن های معطر برای شمع) کاماسوترا Gandhayukti (“ترکیب عطر”) را به عنوان یکی از 64 هنری که باید توسط یک فرد یاد شود فهرست می کند. فصلی با عنوان «ناگاراکاورتی» («آزار از ناگاراکا») نیز دیناچاریا («روال روزانه») حمام کردن، لوازم آرایش و استفاده از عطر و بخور برای نیازهای مختلف را توصیف میکند. سایر متون مرتبط با کاما مانند ناگاراسارواسوا (“انسان کامل در مورد شهر”) نوشته پادماسری نیز گاندایکوتی را به شیوه ای بسیار دقیق تر توصیف می کند. در متون اروتیک و در متون پیچیده عطرسازی باقیمانده، عطرسازی و عطرسازی به مثابه لذتی حسی و علمی دیده میشود، تقریباً یک بازی باکلاس با معماها و جناسهای شاعرانه. عطرها برای رسیدن به هدف لذت (کاما) ضروری تلقی می شدند و مصرف آگاهانه آنها بخش مهمی از معنای انسان تزکیه شده بود. پادمسری از متن عطرسازی ناشناخته نویسنده ای به نام لوکسوارا یاد می کند که یکی از چندین متون گمشده عطرسازی است.”عطرهای مختلف هنرمندانه به عنوان شعله ورهای برجسته شهوت تجلیل می شوند. بهترین عاشقان را باید در آغاز از متون عطری به دقت آموزش داد. پس از جمع آوری بخش اساسی متون عطر، که درک آن برای کسانی که زیرک نیستند دشوار است،که توسط Lokesvara و غیره هستند. من تنظیم کردم.Bṛhat Saṃhitā اثر Varahamihira دارای فصلی است که به Gandhayukti (“ترکیب عطر”) اختصاص داده شده است، در اینجا Varahamihira چندین فرمول را با الگوهای شبکه ای ارائه می دهد که روی آنها مواد تشکیل دهنده عطر قرار داده شده است که می توان ترکیبات متعددی از عطرها را ساخت. این تمرینات ریاضی در عطرسازی ممکن است منبع لذت فکری برای آگاهان تحصیل کرده عطر بوده باشد. متون باقیمانده از عطرسازی علاوه بر این شامل پازل های کلامی پیچیده ای بود که به نظر می رسد برای سرگرم کردن و تحت تاثیر قرار دادن سازندگان و کاربران پرورش یافته عطر طراحی شده است. کسانی که در شصت و چهار یا هفتاد و دو هنر و فن (کالا) که تعلیم و تربیت آنها را تعریف میکرد و علاوه بر این زمینه شهوانی، معماهایی به نظر میرسید با گردهمایی ادبی به نام «گوشتی» تداعی میشدند. مک هیو خاطرنشان می کند که «انتظار می رفت که مخاطب در مسابقه ای گیج کننده و در عین حال لذت بخش از معماهای فکری، بویایی، وابسته به عشق شهوانی شرکت کند». حل معماهای عطری شاعرانه و جناس های پیچیده از طبیعت اروتیک، علوم سیاسی، مذهبی و غیره برای ساختن آمیزه های عطر بخشی از هنر عطرسازی برای فرد پرورش یافته بود. مواد اولیه چوب بخور عبارتند از چوب های بامبو، خمیر (به طور کلی از گرد و غبار زغال چوب یا خاک اره و جوس / جیگیت / صمغ / پودر تابو – یک چسب ساخته شده از پوست درخت بالیوود litsea glutinosa و سایر درختان) و مواد تشکیل دهنده عطر – که به طور سنتی ماسالا (پودر مواد آسیاب شده) است، اگرچه معمولاً حلالی از عطرها و/یا اسانس ها است. پس از اینکه خمیر پایه روی چوب بامبو اعمال شد، در حالی که هنوز مرطوب است، بلافاصله به صورت پودر چوب خوب در می آید و سپس برای چند روز باقی می ماند تا خشک شود. همچنین ممکن است در یک حلال معطر غوطه ور شود.بسیاری از سازندگان بخور هندی از اصول آیورودا پیروی می کنند که در آن مواد تشکیل دهنده بخور دادن به پنج طبقه طبقه بندی می شوند. اتر (میوه ها)، به عنوان مثال مرکبات مدیکا، پیپر کوببا. آب (ساقه و شاخه)، مانند چوب صندل، آلوئس، چوب سدر، کاسیا، کندر، مر و بورنئول. زمین (ریشه) زردچوبه، خس خس، زنجبیل، ریشه کاستوس، سنبل الطیب، سنبل هندی. آتش (گل)، به ویژه میخک. و هوا (برگها)، به عنوان مثال گیاه پاتچولی. رزینهای مختلفی مانند عنبر، مر، کندر و رزین درخت حلمدی نیز در بخور ماسالا استفاده میشود، معمولاً به عنوان یک ماده اتصال دهنده معطر، و اینها عطر متمایز خود را به بخور تمام شده اضافه میکنند. برخی از رزینها، مانند صمغ عربی، ممکن است در مواردی استفاده شوند که مطلوب باشد که عامل اتصال دهنده بوی خود را نداشته باشد. Halmaddi علاقه خاصی به برخی از مصرف کنندگان دارد، احتمالاً از طریق ارتباط آن با محبوب Satya Nag Champa این یک رزین مایع به رنگ خاکی است که از درخت Ailanthus triphysa گرفته شده است. مانند رزینهای دیگر، زمانی که تازه است، نیمه مایع چسبناکی است و با تبخیر و پیری، سخت میشود و تبدیل به یک جامد شکننده میشود. برخی از بخور سازها آن را با عسل مخلوط می کنند تا انعطاف پذیر بماند. به دلیل روشهای استخراج خام که منجر به مرگ درختان میشد، در دهه 1990، وزارت جنگلها در هند استخراج رزین را ممنوع کرد؛ این امر باعث افزایش قیمت حلمدی شد، بنابراین استفاده از آن در تولید بخور کاهش یافت. در سال 2011، استخراج تحت قراردادهای لیزینگ مجاز شد، که در سال 2013 افزایش یافت، اگرچه تولید هنوز برای رزین محدود است تا گاهی اوقات از طریق استخراج نامناسب به سرقت رفته و در بازار سیاه فروخته شود. چای ماسالا (/tʃaɪ/، چای مخلوط با ادویه) یک نوشیدنی محبوب در سراسر آسیای جنوبی است که در اوایل شبه قاره هند مدرن سرچشمه می گیرد. چای از دم کردن چای سیاه (معمولاً چای CTC) در شیر و آب و سپس شیرین کردن آن با شکر تهیه می شود. افزودن گیاهان معطر و ادویه جات باعث ایجاد چای ماسالا می شود، اگرچه چای اغلب بدون ادویه تهیه می شود.واژه چای از کلمه چینی چای، چا (به ریشه شناسی چای مراجعه کنید) از طریق چای هندی (चाय) سرچشمه گرفته است. در زبان انگلیسی، این چای ادویه دار معمولاً به عنوان چای ماسالا، چای چای، یا به سادگی چای نامیده می شود، حتی اگر این اصطلاح در زبان اصلی به چای به طور کلی اشاره دارد.این نوشیدنی که منشا آن هند است در سراسر جهان محبوبیت پیدا کرده است و در بسیاری از قهوه خانهها و چایخانهها به یکی از ویژگیهای آن تبدیل شده است، بسیاری از آنها از اصطلاح چای لاته یا چای چای لاته برای نسخه خود استفاده میکنند تا نشان دهند که با شیر بخارپز تهیه میشود. تقریباً شبیه آنچه برای تهیه کافه لاته استفاده می شد، اما به جای اسپرسو با یک کنسانتره چای ادویه دار مخلوط می شد. چای توسط بریتانیایی ها به عنوان یک نوشیدنی محبوب به هند معرفی شد. گیاهان چای از دوران باستان در منطقه آسام بهطور وحشی رشد کردهاند، اما از نظر تاریخی، هندیها چای را بهعنوان یک داروی گیاهی مینگرند تا یک نوشیدنی تفریحی.در دهه 1830، شرکت بریتانیایی هند شرقی نگران انحصار چین بر چای شد، که بیشتر تجارت آن را تشکیل می داد و از مصرف هنگفت چای در بریتانیا در حدود 1 پوند (0.45 کیلوگرم) برای هر نفر در سال حمایت می کرد. استعمارگران انگلیسی اخیراً متوجه وجود گیاهان چای آسامی شده بودند و شروع به کشت مزارع چای به صورت محلی کردند. در سال 1870، بیش از 90٪ چای مصرف شده در بریتانیای کبیر هنوز منشأ چینی داشت، اما تا سال 1900، این میزان به 10٪ کاهش یافت، تا حد زیادی با چای رشد شده در هند (50٪) و سیلان (33٪) جایگزین شد. با این حال، مصرف چای سیاه در هند تا زمان کمپین تبلیغاتی انجمن چای هند در اوایل قرن بیستم کم بود که کارخانهها، معادن و کارخانههای نساجی را تشویق کرد تا برای کارگران خود استراحت چای فراهم کنند. همچنین از بسیاری از چایوالای مستقل در سراسر سیستم راه آهن در حال رشد پشتیبانی می کرد.چای به سبک هندی سرو شد، با مقادیر کمی شیر و شکر. انجمن چای هند در ابتدا تمایل فروشندگان مستقل به افزودن ادویه جات و افزایش نسبت شیر و شکر را تایید نکرد و در نتیجه استفاده (و در نتیجه خرید) برگ چای در هر حجم مایع را کاهش داد. با این حال، چای بعداً خود را به عنوان یک نوشیدنی محبوب تثبیت کرد. چای سیاه معمولاً به عنوان پایه در بیشتر دستور العمل های چای استفاده می شود. رایج ترین نوع چای سیاه آسام است. با این حال، ترکیبی از انواع مختلف چای ممکن است استفاده شود. آسام، دارجلینگ و نیلگیری سه نوع چای رایج هستند که در چای در هند استفاده می شود.چای سنتی ماسالا یک نوشیدنی ادویه دار است که با نسبت های مختلف ادویه های گرم کننده دم می شود. مخلوط ادویه که کارها نام دارد، از پایه ای از زنجبیل آسیاب شده و غلاف هل سبز استفاده می کند. ادویههای دیگری معمولاً به این کارها اضافه میشود که شامل یک یا چند عدد دارچین، بادیان ستارهای، دانههای رازیانه، دانههای فلفل سیاه، جوز هندی، میخک، دانههای هل، ریشه زنجبیل، عسل، وانیل و سایر ادویهها میشود.چای ماسالا در غرب هند اغلب میخک و فلفل سیاه را حذف می کند. مقدار کمی نمک اغلب به چای در منطقه بوپال اضافه می شود. نسخه کشمیری چای با چای سبز به جای چای سیاه دم می شود و ترکیب ظریف تری از ادویه ها با کمی نمک دارد. این نسخه به دلیل افزودن جوش شیرین، کمی خوش طعم است و به رنگ صورتی است. اگرچه بسیاری از چای ها هنوز به طور مستقیم با گل ها، گیاهان، ادویه ها یا حتی دود طعم دار می شوند، چای هایی با طعم های تخصصی تر معمولاً از طریق افزودن طعم دهنده ها یا عطرها تولید می شوند. این امر مخصوصاً در مورد ترکیبات چای با رایحههای واضح میوه یا گل صدق میکند، که با مواد اولیه قابل دستیابی نیست. برخی از شرکتها مانند Mariage Frères و Kusmi Tea به خاطر چایهای معطر خود بسیار معروف شدهاند. رایج ترین عطرهای مورد استفاده عبارتند از: یاس که به طور سنتی برای معطر کردن چای های سفید و سبز ظریف و ترنج که برای معطر کردن چای ارل گری استفاده می شود. چای های شرح داده شده در زیر مستقیماً با مواد دیگر طعم دار می شوند.
ترکیبات اسانس ماسالا:
Masala یک طعم قوی در بسیاری از غذاهای هندی است. Masala حاوی ایزوئوژنول، پیپرین، ترپنیل استات، سینامالدئید، اوژنول، کومینالدئید، لینالول، کپسایسین، سابینن، جینجرول است.
ایزوئوژنول
Isoeugenol
C10H12O2
ایزووژنول یک گایاکول جایگزین پروپنیل است. یک فنیل پروپانوئید، در اسانس گیاهانی مانند یلانگ یلانگ (Cananga odorata) وجود دارد و جزء دود چوب و دود مایع است. می توان آن را از اوژنول سنتز کرد و در ساخت وانیلین استفاده شده است. ممکن است به صورت ایزومر سیس (Z) یا ترانس (E) رخ دهد. ایزو اوژنول ترانس (E) کریستالی است در حالی که ایزو اوژنول سیس (Z) مایع است. ایزوئوژنول یکی از چندین ترکیب فنلی است که مسئول اثر مهار کپک دود بر روی گوشت ها و پنیرها است برخی افراد در مواجهه طولانی مدت با ایزووژنول که به عنوان عطر در ترکیبات محصولات مصرفی مانند صابون، شامپو و مواد شوینده، دستمال حمام و کاربردهای آرایشی موضعی نامیده می شود، واکنشی شبیه کهیر را تجربه می کنند. حساسیت به ایزواوژنول (رایحه) ممکن است با آزمایش پچ بالینی شناسایی شود.
پیپرین
Piperine
C17H19NO3
پیپرین، احتمالاً همراه با ایزومر چاویسین آن، ترکیبی است که مسئول تندی فلفل سیاه و فلفل بلند است. در برخی از انواع طب سنتی مورد استفاده قرار گرفته است. به دلیل حلالیت ضعیف آن در آب، پیپرین معمولاً از فلفل سیاه با استفاده از حلال های آلی مانند دی کلرومتان استخراج می شود. مقدار پیپرین از 1-2٪ در فلفل بلند تا 5-10٪ در فلفل های سفید و سیاه تجاری متغیر است.همچنین میتوان پیپرین را با درمان باقیمانده بدون حلال از عصاره الکلی غلیظ فلفل سیاه با محلول هیدروکسید پتاسیم برای حذف رزین (که گفته میشود حاوی چاویسین، ایزومر پیپرین) است، تهیه کرد. محلول از باقی مانده نامحلول تخلیه می شود و یک شب در الکل باقی می ماند. در این دوره، آلکالوئید به آرامی از محلول متبلور می شود.پیپرین با اثر پیپرونویل کلرید بر روی پیپریدین سنتز شده است. پیپرین تنها با اسیدهای قوی نمک تشکیل می دهد. پلاتین کلراید B4·H2PtCl6 سوزن های قرمز نارنجی را تشکیل می دهد (“B” نشان دهنده یک مول از پایه آلکالوئید در این فرمول و فرمول زیر است). ید موجود در یدید پتاسیم که در حضور کمی اسید هیدروکلریک به محلول الکلی پایه اضافه می شود، یک پریودید مشخص به نام B2·HI·I2 می دهد که در سوزن های فولادی-آبی با نقطه ذوب 145 درجه سانتی گراد متبلور می شود.پیپرین را می توان توسط یک قلیایی به پیپریدین و اسید پیپریک هیدرولیز کرد.در نور، به ویژه اشعه ماوراء بنفش، پیپرین به ایزومرهای خود چاویسین، ایزوچاویسین و ایزوپیپرین تبدیل می شود که بی مزه هستند. Piperine در سال 1819 توسط Hans Christian Ørsted کشف شد که آن را از میوههای Piper nigrum، گیاه منشأ فلفل سیاه و سفید جدا کرد. پیپرین همچنین در Piper longum و Piper officinarum (Miq.) C. DC یافت شد. یکی از اجزای تندی توسط پیپرین از فعال شدن کانالهای یونی پتانسیل گیرنده گذرا حساس به گرما و اسیدیته، TRPV1 و TRPA1، روی گیرندههای درد، سلولهای عصبی حساس به درد، ناشی میشود. پیپرین به دلیل پتانسیل تأثیرگذاری بر فراهمی زیستی سایر ترکیبات موجود در غذا و مکمل های غذایی، مانند تأثیر احتمالی بر فراهمی زیستی کورکومین، تحت تحقیقات اولیه است. پیپریدین یک ترکیب آلی با فرمول مولکولی (CH2)5NH است. این آمین هتروسیکلیک از یک حلقه شش عضوی شامل پنج پل متیلن (-CH2-) و یک پل آمین (-NH-) تشکیل شده است. این یک مایع بی رنگ با بویی است که به عنوان نامطلوب توصیف می شود، که نمونه آمین ها است. این نام از نام جنس Piper گرفته شده است که کلمه لاتین فلفل است. اگرچه پیپریدین یک ترکیب آلی رایج است، اما به عنوان یک عنصر ساختاری نماینده در بسیاری از داروها و آلکالوئیدها، مانند سولنوپسین های طبیعی شناخته شده است.
پیپریدین اولین بار در سال 1850 توسط شیمیدان اسکاتلندی توماس اندرسون و بار دیگر، به طور مستقل، در سال 1852 توسط شیمیدان فرانسوی آگوست کاهورز، که آن را نامگذاری کرد، گزارش شد. هر دوی آنها پیپریدین را با واکنش پیپرین با اسید نیتریک به دست آوردند.در صنعت، پیپریدین از هیدروژنه کردن پیریدین، معمولاً روی کاتالیزور دی سولفید مولیبدن تولید میشود:
C5H5N + 3 H2 → C5H10NH
همچنین می توان پیریدین را از طریق احیای اصلاح شده توس با استفاده از سدیم در اتانول به پیپریدین کاهش داد. پیپریدین خود از فلفل سیاه، از Psilocaulon absimile (Aizoaceae)، و در Petrosimonia monandra به دست آمده است.موتیف ساختاری پیپریدین در آلکالوئیدهای طبیعی متعددی وجود دارد. اینها شامل پیپرین است که به فلفل سیاه طعم تند می دهد. به این ترتیب نام آن ترکیب شد. نمونه های دیگر عبارتند از سم مورچه آتشین سولنوپسین، آنابازین آنالوگ نیکوتین تنباکوی درختی (Nicotiana glauca)، لوبلین تنباکوی هندی، و آلکالوئید سمی کونیین از شوکران سمی، که برای کشتن سقراط استفاده شد. پیپریدین ساختار صندلی، شبیه به سیکلوهگزان را ترجیح می دهد. برخلاف سیکلوهگزان، پیپریدین دارای دو ترکیب صندلی قابل تشخیص است: یکی با پیوند N-H در یک موقعیت محوری، و دیگری در یک موقعیت استوایی. پس از بحثهای فراوان در طول دهههای 1950-1970، ترکیب استوایی به میزان 0.72 کیلوکالری در مول در فاز گاز پایدارتر بود. در حلالهای غیرقطبی، محدودهای بین 0.2 تا 0.6 کیلوکالری بر مول برآورد شده است، اما در حلالهای قطبی، کانفورمر محوری ممکن است پایدارتر باشد. دو conformer به سرعت از طریق وارونگی نیتروژن به یکدیگر تبدیل می شوند. سد فعال سازی انرژی آزاد برای این فرآیند، که 1/6 کیلوکالری در مول تخمین زده می شود، به طور قابل ملاحظه ای کمتر از 4/10 کیلوکالری در مول برای وارونگی حلقه است. در مورد N-methylpiperidine، ترکیب استوایی با 3.16 کیلو کالری در مول ترجیح داده می شود، که بسیار بزرگتر از ترجیح در متیل سیکلوهگزان، 1.74 کیلو کالری در مول است. پیپریدین به عنوان حلال و به عنوان پایه استفاده می شود. همین امر در مورد برخی مشتقات نیز صادق است: N-formylpiperidine یک حلال قطبی آپروتیک با حلالیت هیدروکربنی بهتر نسبت به سایر حلال های آمیدی است، و 2,2,6,6-tetramethylpiperidine یک باز استریکی بسیار مانع است که به دلیل هسته دوستی کم و بالا مفید است. حلالیت در حلال های آلی یکی از کاربردهای صنعتی مهم پیپریدین برای تولید دیپیپریدینیل دیتیورام تترا سولفید است که به عنوان تسریع کننده ولکانیزاسیون گوگرد لاستیک استفاده می شود. پیپریدین معمولاً در واکنشهای تخریب شیمیایی، مانند تعیین توالی DNA در برش نوکلئوتیدهای اصلاحشده خاص، استفاده میشود. پیپریدین همچنین معمولاً به عنوان پایه ای برای محافظت از اسیدهای آمینه Fmoc مورد استفاده در سنتز پپتید فاز جامد استفاده می شود.پیپریدین به دلیل استفاده از آن (در دهه 1970 به اوج خود رسید) در ساخت مخفیانه فن سیکلیدین، تحت کنوانسیون سازمان ملل متحد علیه قاچاق غیرقانونی مواد مخدر و مواد روانگردان به عنوان پیش ساز جدول II فهرست شده است.
پیپریدین و مشتقات آن بلوک های ساختمانی موجود در داروسازی و مواد شیمیایی خوب هستند. ساختار پیپریدین به عنوان مثال در موارد زیر یافت می شود:
- ایکاریدین (دفع حشرات)
- SSRI ها (مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین)
- پاروکستین
- محرک ها و نوتروپیک ها:
- متیل فنیدیت
- اتیل فنیدات
- پیپرادرول
- دزوکسی پیپرادرول
- آنتاگونیست/آگونیست معکوس گیرنده هیستامین 3 (H3):
- پیتولیسانت
- SERM (مدولاتورهای انتخابی گیرنده استروژن)
- رالوکسیفن
- وازودیلاتورها
- ماینوکسیدیل
- داروهای ضد روان پریشی:
- دروپریدول
- هالوپریدول
- ملپرون
- مزوریدازین
- ریسپریدون
- تیوریدازین
- مواد افیونی:
- دیپیپانون
- فنتانیل و آنالوگ ها
- لوپرامید
- پتیدین (مپریدین)
- پرودین
- آریل سیکلوهگزیلامین ها:
- PCP و آنالوگ ها
- سلاح های شیمیایی آنتی کولینرژیک
- دیتران
- N-Methyl-3-piperidyl benzilate (JB-336, BZ)
ماینوکسیدیل یک مشتق از پیپریدین است که به طور گسترده برای جلوگیری از ریزش مو استفاده می شود.
ماینوکسیدیل دارویی است که برای درمان فشار خون بالا و ریزش موی الگو استفاده می شود. این داروی ضد فشار خون و گشادکننده عروق است. این دارو به عنوان یک داروی عمومی با نسخه به شکل قرص خوراکی و بدون نسخه به صورت مایع موضعی یا فوم در دسترس است. ماینوکسیدیل، زمانی که برای فشار خون بالا استفاده می شود، به طور کلی برای استفاده در بیماران مبتلا به فشار خون شدید که حداقل به دو دارو و یک دیورتیک پاسخ نمی دهند، استفاده می شود. ماینوکسیدیل نیز به طور کلی با یک دیورتیک حلقه ای برای جلوگیری از احتباس سدیم و پتاسیم تجویز می شود. همچنین ممکن است باعث تاکی کاردی رفلکس شود و بنابراین با مسدود کننده بتا تجویز می شود. ماینوکسیدیل یک پودر کریستالی بی بو، سفید تا مایل به سفید (کریستال های متانول-استونیتریل) است. هنگامی که حرارت داده می شود تا تجزیه شود، بخارهای سمی اکسیدهای نیتروژن از خود ساطع می کند. در دمای 259-261 درجه سانتیگراد تجزیه می شود.حلالیت (mg/ml): پروپیلن گلیکول 75، متانول 44، اتانول 29، 2-پروپانول 6.7، دی متیل سولفوکسید 6.5، آب 2.2، کلروفرم 0.5، استون <0.5، اتیل استات <0.5، دی اتیل استات <0.5، دی اتیل اتر <5. <0.محلول موضعی ماینوکسیدیل موجود در بازار باید در دمای 25-20 درجه سانتیگراد نگهداری شود. گزارش شده است که فرمولاسیون های خود به خودی ماینوکسیدیل بسته به نوع وسیله نقلیه و روش تهیه، پایداری متغیری دارند و FDA از پزشکان و داروسازان درخواست می کند که از تهیه فرمولاسیون موضعی خودسرانه با استفاده از قرص های ماینوکسیدیل موجود در بازار خودداری کنند. قرص ماینوکسیدیل باید در ظروف در بسته در دمای 30-15 درجه سانتیگراد نگهداری شود.ماینوکسیدیل، 6-آمینو-1،2-دی هیدرو-1-هیدروکسی-2-ایمینو-4-پیپریدینوپیریمیدین، از اسید باربیتوریک سنتز می شود، که واکنش آن با اکسی کلرید فسفر، 2،4،6-تری کلروپیریمیدین را ایجاد می کند. پس از واکنش با آمونیوم، این به 2،4-دیامینو-6-کلروپیریمیدین تبدیل می شود. در مرحله بعد، 2،4-دیامینو-6-کلروپیریمیدین به دست آمده تحت واکنش با 2،4-دی کلروفنل در حضور هیدروکسید پتاسیم قرار می گیرد و 2،4-دیامینو-6-(2،4-دی کلروفنوکسی)-پیریمیدین می دهد. اکسیداسیون این محصول با اسید 3 کلروپربنزوئیک، 2،4-دی آمینو-6-(2،4-دی کلروفنوکسی) پیریمیدین-3-اکسید می دهد که گروه 2،4-دی کلروفنوکسیل آن با یک گروه پیپریدین در دمای بالا جایگزین می شود. دادن ماینوکسیدیل
ماینوکسیدیل در اواخر دهه 1950 توسط شرکت Upjohn (که بعداً بخشی از Pfizer شد) برای درمان زخم ایجاد شد. در آزمایشهایی که روی سگها انجام شد، این ترکیب زخم را درمان نکرد، اما ثابت کرد که یک گشادکننده عروق قوی است. Upjohn بیش از 200 گونه از این ترکیب را سنتز کرد، از جمله ترکیبی که در سال 1963 ایجاد کرد و ماینوکسیدیل نام گرفت.[45] این مطالعات منجر به تایید سازمان غذا و داروی ایالات متحده (FDA) ماینوکسیدیل (با نام تجاری “Loniten”) در قالب قرص های خوراکی برای درمان فشار خون بالا در سال 1979 شد.